امیرحسین عزیزمامیرحسین عزیزم، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره
شقایق عزیزمشقایق عزیزم، تا این لحظه: 2 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره

امیرحسین عزیز خاله

6 محرم 19 آبان 92 ـ امیر حسین و سینه زنی

    اینم قبل رفتن به حسینه برای عزاداری تو خونه ازت گرفتیم الهی قربون اون سینه زدنت بشم از وقتی رفتی تو حسینیه دیدی چطوری زنجیر و سینه و طبل میزنند همینکه میرسی خونه دنبال یک چیزی میگردی که طبل بزنی باهاش راستی دایی کمال واست یک زنجیر کوچولو خرید  اورد  اینم قبل رفتن به حسینه برای عزاداری تو خونه ازت گرفتیم الهی قربون اون سینه زدنت بشم از وقتی رفتی تو حسینیه دیدی چطوری زنجیر و سینه و طبل میزنند همینکه میرسی خونه دنبال یک چیزی میگردی که طبل بزنی باهاش راستی دایی کمال واست یک زنجیر کوچولو خرید  اورد      ...
30 آبان 1392

4 محرم 1435 (17 آبان 92) مراسم بزرگداشت حضرت علی اصغر (ع)

  ٤ محرم  بزرگداشت حضرت علی اصغر (ع) این شش ماهه  کوچولو امیر حسین ما هم تو مراسم شرکت کرد قبل رفتن به مراسم یک سری عکس گرفتیم ازش متاسفانه وقتی تو مراسم رسیدیم بعداز ٢٠ دقیقه ای پسرمون خواب رفت تا آخرش واسه همین نشد جز دو تا عکس که وقتی خواب بود ازش گرفتیم احساس میکنم خوابی قشنگ داشتی این عکس در مراسمی که تو مصلا بود انداختم که خواب رفته بودی امیرحسینم خدایا چطور دلشون اومده علی اصغر شش ماهه را شهید کنند به حق این ششماه باب الحوائج خودت نگهداره همه کودکان عزیز ما باش     این عکسها مال قبل از اومدن به مراسم وقتی تو خانه آماده شده بودی         ...
30 آبان 1392

امیر حسین و روزهای کودکی

حتما خبر دارید که من بخاطر اینکه مامان چند روز در هفته کلاس دانشگاه و سر کار میره روزها پیش عزیز جون هستم از صبح تا ظهر که با عزیزم ساعت 12:30 الی 13 آقاجون میاد خونه بعد میشه بازی منه با آقاجون حسابی هر دوشون من و سرگرم میکنند مواظبم هستند باهام بازی میکنند حسابی زحمتشون میدم گاهی هم شیطونی میکنم آقاجون عزیز جون خیلی دوستتون دارم سالم باشید همیشه این چند تا عکس با آقاجون     آقاجون انشا.. همیشه سلامت باشی و شاد و خندان ببینمت قربون مهربونیتون عزیز جون دست توراهم میبوسم میدونم که خیلی دوستم دارید من دوستتان دارم     ...
8 آبان 1392

عکسهای عید غدیر

  سلام به همه شما دوستان خوب عید غدیر از آقاجون عیدی گرفتم اینهم عکسهای روز عید اول از همه میز عید   امیر حسین و لباس سنتی که واسه عید مامان و عزیز برام آماده کرده بودن شلوار و بلوز سفیدش و عزیز جون واسم دوخت کت و کلاه سنتی را مامان واسم خریده بود   اینهم ژستهای  امیر حسین در برابر دوربین عکاسی             این لباسها هم باباجون واسم عیدی خریده بود         روز عید مهمون داشتن آقاجون اینها خاله منیره همراه بچه هاش اونجا بودن من خیلی دوستشون دارم و اینم عکس من و طاهر پسر خاله منیر...
8 آبان 1392

28 مهر 92

  عکسهای جدید امیر حسین البته امیر حسین مهمون داشته و باهم عکس دارن استاد مامان امیر حسین همراه خانم و پسرشان دانیال ١ شب مهمونشون بودن که خیلی هم بهشون خوش گذشته امیر حسین و دانیال حسابی باهم بازی کردن دانیال 10 ماه بزرگتر از امیرحسین هست بعدهم باهم رفتن نمایشگاه نقاشی استاد و اونجا هم حسابی خوش گذروندن انشا.. همیشه خوش باشید                     ...
1 آبان 1392

20 ماهگیت مبارک

امروز امیر حسین 20 ماهه میشه الهی دورت بگرده خاله وجود همه عشق و  زندگی داده بهم دوستت دارم پسرکوچولوی  خاله انشا.. 120 ساله بشی سلامت و موفق ستاره ای درخشان در خانواده به حق بزرگی و کرامت خداوند الهی آمین     امروز امیر حسین 20 ماهه میشه الهی دورت بگرده خاله وجود همه عشق و  زندگی داده بهم دوستت دارم پسرکوچولوی  خاله انشا.. 120 ساله بشی سلامت و موفق ستاره ای درخشان در خانواده به حق بزرگی و کرامت خداوند الهی آمین                   ...
6 مهر 1392

امیر حسین و اردوی خانوادگی 8 تیرماه 92

٨تیر ماه امیر حسین به همراه مامان و بابایی تو اردویی که از طرف شرکت بابا تشکیل شده بود تو یکی از باغهای اطراف کرج چند تا دوست پیدا کرد با هم بازی کردند اینهم عکسهایی از لحاظت قشنگ امیر حسین در این روز           ٨تیر ماه امیر حسین به همراه مامان و بابایی تو اردویی که از طرف شرکت بابا تشکیل شده بود تو یکی از باغهای اطراف کرج چند تا دوست پیدا کرد با هم بازی کردند اینهم عکسهایی از لحاظت قشنگ امیر حسین در این روز             ...
4 مهر 1392