امیرحسین عزیزمامیرحسین عزیزم، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره
شقایق عزیزمشقایق عزیزم، تا این لحظه: 2 سال و 11 ماه سن داره

امیرحسین عزیز خاله

اولین سفر

اولین سفر امیر حسین به مشهد مقدس زیارت امام رضا (ع) بود تو این سفر که از طرف شرکت مامانی دعوت شده بودند بابا بخاطر ماموریتش همراه امیرحسین و مامان نبود در عوض مادربزرگ (مامان بابایی) همسفرشون شد تا هم از مامان و هم از امیر حسین نگهداری کنه قبل از عید 7روز قبل از عید با قطار رفتن مامانی میگه مسافر کوچولومون کمی تو قطار گریه کرده مثل هر شب و بی تابی های هرشبش  با همه سختیهاش مامانی میگه سفر خوبی بوده     ...
15 شهريور 1391

امیر حسین و بابا

باید بگم امیرحسین که دنیا اومد هفت روزش بود که بابایی به یک ماموریت 45 روزه (تا شب عید) فرستاده شد واسه همین میشه گفت روزهای شیرین نوزادی بابایی دور و با یاد پسر کوچولو سرکرد خیلی سخت بود نبودن بابایی اما هر دو صبوری کردن شاید بگید هنوز زیاد همدیگه رو ندیده زیاد مهم نبوده اما هم برای بابایی سخت گذشت هم اینکه این نوزاد نبودن پدر حس کرده بود چون وقتی بابا بین ماموریت یک بار برای دوروز اومد خونه از خنده زیبای امیر حسین میشه فهمید که نبودن پدر خوب حس کرده بود خدایا سایه هیچ پدر و مادری از سر بچه ها کم نکن پدر مادرا هم رنج دوری از فرزند نبینند الهی آمین جان قربون نگاه مهربونت امیر حسین جان ...
15 شهريور 1391

هفته اول زندگی

امیر حسین عزیز خاله بخاطر زردی حدودا 10 روزی در دستگاه بود البته دستگاه را اوردیم خونه و هر 2 ساعت که زیر دستگاه بود 45 دقیقه بیرون میاوردیم خیلی سخت بود اما خدارا شکر که خوب شد گل نازم ...
15 شهريور 1391

شوخی با یک دوست

  ماماننننننننننننننن این دیگه کیه من نجات بدههههههههههههههه میترسممممممم   ماماننننننننننننننن این دیگه کیه من نجات بدههههههههههههههه میترسممممممم   پی نوشت: از این دوست معذرت میخوام فقط یک شوخی بود امیدوارم به دل نگیرند باید بگم دوست بسیار خوبی برای پدر و مادر امیر حسین هستند و همچنین ..... نمیشه همه چی رو گفت ...
15 شهريور 1391

ایستادن

جمعه شب 13 مرداد ماه مامانی میبینه که امیر حسین به سمت مبل سینه خیز میکنه دستش به پایه مبل و به تنهایی برای چند ثانیه ای روی پا می ایسته بدون کمک که مامانی میترسه تعادلش به هم بخوره میاد و میگیردش که سرش به جایی نخوره قربونت بشم امیر حسین قشنگ خاله     ...
10 شهريور 1391