امیر حسین و بابا
باید بگم امیرحسین که دنیا اومد هفت روزش بود که بابایی به یک ماموریت 45 روزه (تا شب عید) فرستاده شد واسه همین میشه گفت روزهای شیرین نوزادی بابایی دور و با یاد پسر کوچولو سرکرد
خیلی سخت بود نبودن بابایی اما هر دو صبوری کردن شاید بگید هنوز زیاد همدیگه رو ندیده زیاد مهم نبوده
اما هم برای بابایی سخت گذشت هم اینکه این نوزاد نبودن پدر حس کرده بود چون وقتی بابا بین ماموریت یک بار برای دوروز اومد خونه از خنده زیبای امیر حسین میشه فهمید که نبودن پدر خوب حس کرده بود
خدایا سایه هیچ پدر و مادری از سر بچه ها کم نکن پدر مادرا هم رنج دوری از فرزند نبینند
الهی آمین
جان قربون نگاه مهربونت امیر حسین جان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی