امیرحسین عزیز خاله

...

...

ادامه عکسهای تولد 4 سالگی   باید بگم که این عکسها را دایی کمال گرفته همون موقع که مامان ارغوان به خاله اطلاع داد میخواد چکار کنه به دایی کمال زنگ زدم و بهش گفتم اگه تهران و هنوز برنگشته عصر بیاد تولد امیرحسین بعد بره خونشون و دوربین همراهش بیاره که خوشبختانه هم دایی کارش طول کشید و اومد هم دوربین آورد و کلی عکس دیگه هم گرفته که تو پستهای آینده میگذارم همچنین عکسهای روی گوشی مامان ارغوان هنوز بدستم نرسیده   فدات بشه خاله زیبای من ادامه دارد...... ...

بازهم تولد مبارک باشه عزیز دل خاله امسال هم مثل سال گذشته گفتیم جشن تولد نمیگیریم و از قبل بجای تولد قرار بود ببریمت شهر بازی اما حدودای ظهر مامان ارغوان زنگ زد که میخوام واسه امیرحسین یک تولد کوچولوی خودمونی بگیرم خلاصه این شد که تو عکسها میبیند سرراه مامان ارغوان یک کیک کوچولو میگره چند تا بادکند رو دیوار با لوازمی که از سالهای قبل تو خونه داشت تزئین قشنگ میکنه دست مامان ارغوان و بابا کیوان درد نکنه تعداد عکسها زیاد واسه همین تو 2 الی 3 تا پست میزارم   ادامه دارد ..... ...

مثلِ گلِ یاسی برخوشه یِ دلِ من عطرتو پیچیده درکوچه یِ منزلِ من روز میلادت مبارک ناز گل خوشگل من     خدا را به خاطر خلقت وجودت پاکت سپاسگذارم و برای سالروز آغاز زندگی تو خوشبختی بیشتر آرزو می کنم خدایا ممنونم به خاطر این زیبای خفته که به ما هدیه دادی امیرحسین جان تولدت مبارک عزیزم     مثلِ گلِ یاسی برخوشه یِ دلِ من عطرتو پیچیده درکوچه یِ منزلِ من روز میلادت مبارک ناز گل خوشگل من     خدا را به خاطر خلقت وجودت پاکت سپاسگذارم و برای سالروز آغاز زندگی تو خوشبختی بیشتر آرزو می کنم خدایا ممنونم به خاطر این زیبای خفته که به ما هدیه دادی ...

امیرحسین عزیزم خیلی عاشق حیوانات تماما فرق نمیکنه از سگ و گربه گرفته تا حیواناتی که گاها فکرشم نمیکنیم خودش تبدیل میکنه به این حیوانات و بازی میکنه صداشون میخواد تقلید کنه و ... اینجا امیرحسین از عزیز خواسته تا روکش بصورت بال عقاب بهش ببنده و عقاب شده و بازی میکنه به طرز بستن و یا همراهی کردن اطرافیان تو این بازیها خیلی حساس و اگه موقعیت و رفتار ما خواسته آقارو برآورده نکنه همچی بهم میرزه و ناراحت شده شروع به ایراد گرفتن کرده و گاهی هم با جیغ و داد خواستش میفهمونه ...

سلام به همه دوستان عزیز و خوانندگان وبلاگ این پسر کوچولوی ما گاهی وقتا نقاشی هم میکنه و برای نقاشیهاش اسمی هم میزاره بعد از این اگه مامان ارغوان عکس بندازه میتونم نقاشیهای قشنگش براتون بزارم اینجا 2 تا از نقاشی هاش میتونید ببینید امیرحسین در حال نقاشی کردن این نقاشی به گفته خود امیرحسین عکس آقاجون از پشت روی صندلی نشسته و داره با کامپیوتر کار میکنه تو این عکس یک سگ وحشی را کشیده ...

امیرحسین بعداز کوتاه کردن موهاش جمعه 94/10/18 خاله موهای امیرحسین کوتاه کرد چون خیلی موهاش شکسته و نافرم شده بود سه شنبه 94/10/22 امیرحسین قرار اینجا تو بغل مامان لالا کنه والا چشمهای قشنگش هوشیار تر از من بود و در نهایت نخوابید دوشنبه 94/10/21 امیرحسین اینجا از حمام در آمده و روسری خاله سرکرده     ...

تاریخ این عکسها یادم نیست امیرحسین جان ...