امیرحسین عزیزمامیرحسین عزیزم، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 6 روز سن داره
شقایق عزیزمشقایق عزیزم، تا این لحظه: 2 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره

امیرحسین عزیز خاله

5بهمن 1390 ساعت اولین دیدار با کوچولوی نازم

1391/4/28 23:08
456 بازدید
اشتراک گذاری

عکسهای امیر حسین 20 ساعت پس از تولد در  بیمارستان ساعت ملاقات

سلام عزیز دلممم  قلب

شرمندتم امیرحسین جان که فرصتم کم هست برای نوشتن در اینجا و از همه بدتر دست نوشتم خیلی افتضاح هست

چند کوتاه بر اولین روز ورودت به این دنیا:

روز ٥ بهمن فکر میکردیم مرخص بشی اما صبح که دکتر اومده بود سراغ مامانی گفته بود یک شب دیگه باید بمونید بیمارستان

برای ساعت ملاقات لحظه شماری میکردم

بیام گل زیبایم رو ببینم

رسیدم بیمارستان هنوز وقت ملاقات نشده بود نمیدونستم چطوری بیام بالا نشد که زودتر بیاد خاله وقتی

همینکه ساعت ٢ شد از پله ها بدو اومدم بالا

اول سراغ خواهرم گرفتم تا از حالش بپرسم کنار مامان روی تخت خوابیده بودی وای یه فرشته کوچولو در خواب ناز الهی دورت بگردم

مامان میخواست قبل رسیدن بقیه لباست عوض کنه

آروم تو بغلم گرفتمت ازخدا برات سلامتی و سربلندی ارزو کردم

سلامتی مادر و پدرت از خدا خواستم

خدایا ممنون از این فرشته کوچولوی زیبا و سالم که به ما دادی

یه تعداد ملاقاتی داشتی

خاله زهرا ، آقاجون، دایی کمال،

پدر بزرگت (پدر بابایی) مادر بزرگ (مادر بابایی) عمه آزاده

خاله منیره (یکی از دوستای خاله سهیلا که مثل خواهر برای خاله هست خاله منیره چندتا لباس برات بافته و یک پتوی خوشکل) کم کم بیشتر باهاش آشنا میشی

تا اخر ساعت ملاقات کنار تو و مامانی بودیم بعد باید میرفتیم

گفتند فردا مرخص میشوی

خوب نازنینم چند تا عکس از اولین روز زندگیت در ساعت ملاقات ازت گرفتیم

 

 

عکسهای امیر حسین 20 ساعت پس از تولد در  بیمارستان ساعت ملاقات

 

عکس امیر حسین 20 ساعت پس از تولد تو بیمارستان در آغوش آقاجون در حال گفتن اذان در گوش امیر حسین

 

آقاجون در حال گفتن اذان در گوش امیر حسین

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)