امیرحسین عزیزمامیرحسین عزیزم، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره
شقایق عزیزمشقایق عزیزم، تا این لحظه: 2 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

امیرحسین عزیز خاله

دلنوشته ای از خاله

1399/5/7 16:43
331 بازدید
اشتراک گذاری
سلام دوستان عزیزم خوبید انشاالله تو این روزهای کرونایی امیدوارم سلامت باشید و دلخوش و امیدوار به رسیدن روزهای خوب و بدون بیماری برای همه
این روزها خاله خیلی بی انصاف شده 🤗 (از کلمات امیرحسین) حالا چرا!؟ چراش مشخص چون وقت نکرده وبلاگ پسر عزیزش بروز کنه اینقدر که سر گرم کارهای خودش
اما خاله یادش نرفته دلش میخواد خاطرات قشنگ این دوران برای امیرحسین ثبت کنه واقعا فرصت نکرده و نمیدونه چطور احساسات و لحظه ها را بصورت نوشته در بیاره
روز هایی که چون باد در گذرند و هر لحظه دوران کودکی را با خود میبرند و این لحظه ها را فقط خاطراتی در ذهن بجا میگذارند
خواستم بگم با همه این حرفها خاله از اینکه نتوانسته سر قولش بمونه و وبلاگ اميرحسين عزیزش بروز کنه ناراحت و از صمیم قلبش از پسرش عذر خواهی میکنه
امیرحسین جانم از لحظه ای که اولین دگبار رخ چون گل زیبای تو را دیدم و تا وقتی که دیده در این دنیا دارم حتی اگه نتوانم بزبان بیارم و باور نکنی دوستت دارم و خواهم داشت و چون جان عزیز منی برای همیشه
روز و شبم حتی در حال کار کردن و استراحت همیشه از خدا خواستم بهترینهای روزگارش (خیر دنیا و آخرت) نسیبت کنه عزیز دلم
و سلامت در کنار مامان و بابای مهربانت روز و شبت بگذره کنی

دل نوشته ای از خاله
7 مرداد ماه 1399
پسندها (5)

نظرات (1)

عمه فروغعمه فروغ
15 مرداد 99 13:15
خدا حفظش کنه براتون،منتظر ادامه خاطرات زیباتون هستیم 😊
 
خاله و امیرحسین
پاسخ
سلام عمه جان ممنونم از این که با نبودنم بازهم بهم سرزدید