امیرحسین عزیز خاله

تعجب نکنید چطور این همه جا را 1 روزه دیدن کردیم وقت کم بود ولی بیشترین استفاده را بردیم صبح رفتیم بم عصر برگشتیم شاه نعمت الله ولی و باغ شاهزاده در ماهان و سریع به سمت کرمان ولی متاسفانه کرمان زیاد نبودیم اندازه نیم ساعت چون باید برمیگشتیم سریع     این جا شاه نعمت الله ولی درب ورودی و فضای داخلی   فضای بیرون و محوطه شاه نعمت الله ولی امیرحسین در حال بازی   توماشین دیگه از حال رفت و بیهوش شده پسرم     بعداز اینجا به سمت کرمان و بازار و حمامش رفتیم چون وقت غروب رسیدیم فقط تونستم یک دو...

سلام به همه دوستان نماز روزهای همگی قبول میدون خیلی دیر شده اومدنم ادامه سفر خرداد ماه امیرحسین عکسهای آخرش البته عکس جدید زیاد ندارم از این پسر قشنگم نمیزاره عکس بگیرییم ازش چکار کنیم سفر به ماهان در روز 24 خرداد 93 باغ شاهزاده در ماهان  باغی زیبا و دیدنی مثل قطعه ای از بهشت در دل کویر بلد نیستم توصیف کنم زیبا و دیدنی ....... به گذاشتن عکسها بسنده میکنم اینجا هم امیرحسین از آب بازی دست برنداشته حسابی لذت برده قربونش بشم من ...

امیرحسین در روستای میمند   امیرحسین خاله دورت بگرده ببخشید که عکسهات دیر به دیر میزارم آخه توهم نمیزاری عکسهای قشنگ ازت بگیریم تا عکس زیاد داشته باشی از سفر تعدادی عکس باقی مانده که انشا... تو چند روز آینده میزارم تو سفرمون به سیرجان واسه جشن 15 شعبان بعداز سیرجان رفتیم میمند البته قبلش میخواستیم بریم که نشد بعدش رفتیم این عکسها مال 23 خرداد ماه ساعت5 بعدالظهر این عکس داخل آتشکده و این کندوی زنبورعسل اون منطقه هست که زیرخاک قرار میگیره     هرجا آبی باشه که بتونه امیرحسین مشغول آب بازی میشه روستای قشنگیه باید فرصت بیشتری واسه دیدنش میگذاشتی...

عکسهایی از ارگ بم 24 خرداد ماه 93           تعدادی درخت (انار و نخل) هم در دل این خرابه ها هنوز سبز مانده اند تا نشانگر عظمت و قدرت خالق یکتا باشند که اگر بخواهد در دل سنگ نگهدارد شیشه ای را معلومه از قبل اینجا بودند و زلزله هم اثری روی زندگیشان نگذاشته اینهم عکسی از انار روی شاخه درخت   امیر حسین جان خاله شرمنده دست به نوشتنش خوب نیست اما میتونم بگم سفر خوبی بود و تو هم حسابی خوش گذروندی ...

ادامه سفر آخرین روزهای بهاری سفر یک روز به سمت کرمان و ارگ بم روز 24 خرداد ماه صبح به سمت شهرستان بم و ارگ بم رفتیم و این عکسها همه داخل ارگ بم گرفته شده نمیتونم از زیبایی هایی که این ارگ داره بگم با اینکه بیشترین قسمتهای آن بصورت خرابه ای در آمده و در حال بازسازی آن هستند ولی هنوز ابهت و زیبایی و پایداری خاصی تو گوشه گوشه آن دیده میشه این پست تصاویر امیرحسین و پست بعدی از گوشه های این ارگ اهست که فقط بخاطر این که دفتر خاطرات امیرحسین کامل باشه میزارم       ...

23 خرداد میلاد حضرت مهدی(ع) سفر به سیرجان و جشن میلاد همراه با همایش خاندان مدرسی ادامه سفر از یزد به سیرجان به قصد رفتن به همایش خاندان مدرسی که امسال به همت و یاری دوستان و فامیل سیرجانی در شهرستان سیرجان برگذارشد و همینجا از همه عزیزانی که زحمت  به پاکردن این جشن تقبل کرده بودند تشکر میکنم و از خداوند سلامتی و موفقیت روز افزون براشان آرزومندم   سفر خوبی بود عکس زیادی نشد بگیریم   ...

سلام به همه شما دوستان عزیز شب خوش فرا رسیدن ماه خدا را به همه شما عزیزان تبریک میگم ماراهم از دعای خیرتان بی نصیب نگذارید برای پسر کوچولو من هم دعا کنید که سلامت و سربلند باشه و تمامی فرزندان عزیزمان   گفتم امیر حسین چندروزی مسافرت بود این مسافرت 2 تا جشن داشت یکیش همین تولد سوفیا دختر خاله مامان ارغوان که به خاطر بعضی مسائل از گذاشتن همه عکسها معذورم فقط چندتاییش میشد گذاشت تولد سوفیا با تم دختر توت فرنگی بود چون تعداد مهمان ها زیاد بودن و کیکی که هم سفارش داده بود خاله به تعداد 80 نفر نمیرسید مجبور شد 2 تا کیک سفارش بدن یکیش یعنی شکل دختر توت فرنگی بود که من متعجبم به سازنده کیک که نتو...

امیرحسین از 19 خرداد ماه تا 25 خرداد به سفر رفته اول از همه یزد خانه مادربزرگ و خاله ودایی مامان ارغوان رفته البته خونه عموی مامان ارغوان این عکسها خانه خاله سکینه هنگام آب بازی از امیرحسین گرفته شده البته یک مناسبت این سفر تولد سوفیا دختر خاله سکینه و دیگریش همایش خانوادگی که در سیرجان کرمان برگزار میشد بود که عکسها را کم کم وقتی آماده بشه میزارم واسش     ...

امیرحسین اولین سال تحویل زندگیش در شهر مشهد مقدس بود صبح برای سال تحویل رفتیم سمت حرم نگذاشتند ماشین نزدیک ببریم هوای خیلی سردی بود زود رفتیم که بتونیم تا حرم بریم اما ترسیدیم بچه سرما بخوره تا حدود ساعت 8 صبح جلوی درب حرم بودیم چون ورودی های حرم (داخلی بسته بودند بخاطر شلوغی و فقط تو صحن جا داشت که اونهم به خاطر سردی هوا و باران و یخ ریزه هایی که روی فرشها نشسته بود نمیشد نشست رو زمین مجبور شدیم برگردیم به خونه مادر بزرگم و سال تحویل همگی دور هم در منزل مادر بزرگ بودیم خانواده ما خاله هام داییم همه بودند 7 روز مشهد بودیم و برگشت همراه با خاله سکینه و خانواده اش با 2 تا ماشین از راه شمال برگشتیم عکسهای این سفر در پست بعدی میزار...